تلفن: 44027931-021

پرداخت آنلاین
سید محمد مهدی و آرزوی شنیدن لالایی مادر

سید محمد مهدی و آرزوی شنیدن لالایی مادر

پسر بچه ی سیزده ماهه ی اراکی بعلت کم شنوایی حتی از شنیدن لالایی دلنشین و آرامشبخش مادرش محروم بود، ازونجا که این کم شنوایی در حال گسترش بود، حساسیت پرونده رو بالا برد تا در الویت وظایفمون قرارش دادیم، چراکه به تشخیص پزشکان ممکن بود با گذشت زمان و بزرگتر شدن محمد مهدی شنوایی و علاوه بر اون قدرت تکلم رو هم کامل از دست بده.

کودک بعد از انتقال به تهران در بیمارستان امیراعلم تحت نظر کادر تیمی از پزشکان متخصص کاشت حلزون قرار گرفت. بعد از تست های اولیه تصمیم بر این شد برای کودک از سمعک استفاده بشه به همراه گفتار درمانی و شنوایی درمانی تا سه ماه که در صورت رفع مشکل شنوایی و عدم پیشرفت بیماری، همین روال ادامه داشته باشه و اگر کم شنوایی وسعت داشته باشه ناگزیر به کاشت حلزون خواهد بود.

و باز هم ما واسطه شدیم بین یاری طلب و خیرین خیرخواه…

شرایط موجود به حامیان بزرگوار گفته شد و مانند همیشه مورد لطفشون قرار گرفتیم. هزینه سمعک تامین شد و کارهای مربوط به قالبگیری گوش انجام شد.

حال منتظریم تا بعد از سه ماه نتیجه گیری بشه برای اینکه ایا نیاز به کاشت حلزون خواهد بود یا خیر.

خنده های از سر شوق و پر هیجان کودک و ارامش خانواده ی این طفل بعد از شنیدن صدای اطرافیان، شادی وافری رو به وجود تک تکمون تزریق خواهد کرد.

سید محمد مهدی نیز قراره مانند دیگر کودکان دلبند سرزمینمون یه زندگی عادی و سرشار از موفقیت داشته باشه.

خانه ی مهر یاس حامی کودکان بیمار و یاری طلب سرزمینمون…

پ.ن.عکس مربوط به قالبگیری گوش برای تهیه سمعک است.

متین کوچک و رنج بزرگ

متین کوچک و رنج بزرگ

متین پسر بچه ی دو ماهه ایست که از زمان تولد مقعد نداشته و بلافاصله بعد از تولد در بیمارستان بستری شد و مورد عمل جراحی قرار گرفته بود، پهلوی کودک رو شکافته و لوله ای رو مستقیم به روده وصل کرده بودند برای تخلیه روده اما احتیاج به جراحی دیگر هم بود.

بعد از عمل جراحی اول روده ی کودک عفونت میکنه و باعث تورم شدید مثانه میشه و کلیه ها رو هم درگیر میکنه. متین اجبارا بستری میشه و وقفه ای یک هفته ای تا زمان جراحی دوم ایجاد میشه تا با تزریق انتی بیوتیک های مختلف خطر عفونت برطرف بشه.

بعد از ده روز عمل جراحی برای باز کردن مقعد انجام شد که الحمدلله این عمل هم با موفقیت تمام پایان یافت. یک هفته دیگر متین در بیمارستان موند تا شرایط مثانه، روده و عفونت خون بررسی بشه و در صورت نبود مشکل ترخیص بشه.

اینبار هم حامیان بزرگوارمون در کنار متین عزیز قرار گرفتند، لحظه به لحظه نگران سلامت و جویای احوالش بودند و مثل همیشه مارو در این امر مهم تنها نگذاشتند.

متین با اینکه دو ماه بیشتز سن نداشت ولی با تحمل دردی سخت در مقابل نقصی نادر، قوی ایستاد و با سلامت کامل بیمارستان رو به مقصد منزل ترک کرد.

خانه ی مهر یاس یاور همیشگی کودکان یاری طلب سرزمینمون…

#باشیم_تاباشند

#خیریه_نیکان_یاس

تکمیل درمان قهرمان اهوازی…

تکمیل درمان قهرمان اهوازی…

پرونده محمد، پسر کوچولوی اهوازیمون بسته شد.

هزینه ای که توسط حامیان دلسوز و خوش قلبمون با روی باز پذیرفته و پرداخت شده بود، نصف کل مخارج پروسه درمان بود…

ازونجایی که شرایط جسمی محمد و واکنشی که بدنش به پیوند نشون داد و شرایط حادی که پیدا کرد باعث شد حساسیت بیشتری روی این بیمار اعمال بشه، تغییر داروها، تزریقات مختلف و طولانی شدن مدت بستری هزینه های پیش بینی نشده ای رو تحمیل کرد که کاملا غافلگیر شدیم و هزینه ی هشتاد میلیونی کمی نگرانمون کرده بود.

قول داده بودیم تا اخرین لحظه و تا زمانی که از تامین هزینه محمد عزیز خیالمون راحت بشه همراهشان باشیم و بودید و بودیم.

قدر دانیم که با یاری خدا و شما حامیان و یاوران همیشگی شرمنده ی این بزرگ مرد کوچک و خانواده ی عزیزش نشدیم.

حامیان دلسوز و مهربان ما مبلغ شصت میلیون رو پرداخت کردند و مابقی به همت پدر و بیمارستان پرداخت شد.

از عزیزانی که سعادت یاری و شراکت در این امتحان الهی را داشتند متشکریم.

با سپاس از یاری بی دریغتان…

وعده ی دیدار، خانه ی پر مهر یاس…

#باشیم_تاباشند

#خیریه_نیکان_یاس

تپشی از جنس امید در سینه ی محمد طه

تپشی از جنس امید در سینه ی محمد طه

محمد طه، گل نوشکفته ی امسال که حتی هنوز فرصت شیرین زبونی  و شیطنت های بچه گانه رو پیدا نکرده، بعلت عارضه ی قلبی با سختی و مشکلات خیلی جدی و بزرگ دست و پنجه نرم میکرد…

محمد طه فقط سه ماهشه…

مراحل اولیه به پایان میرسه، آزمایشات انجام شد، محمد طه بستری میشه برای انجام عمل جراحی. بعد از جراحی بدلیل حال نامساعد مجبور به بستری در بخش آی سی یو میشه و در این بخش، همراه نمیتوانست کنارش باشه.

خانواده ی طه بعلت نداشتن جا و مکان در تهران، بالاجبار دوری از پسرشون که سخت ترین قسمت ماجراست رو میپذیرند و به قائمشهر برمیگردند. در اصل محمد طه شیر مرد چند ماهه، طول درمان رو به تنهایی بدور از والدین، با امید به خدا، همکاری کادر درمان و دعای پدر و مادر میگذرونه.

با عنایت حق، یاری مددکاران بنیاد نیکان یاس و پرداخت هزینه ی درمان توسط یاوران و حامیان مهرپرور، محمد طه با سلامت کامل به آغوش گرم خانواده و شهر و دیار خودشون برمیگرده.

هرچند عمل جراحی و انتقال به بخش بعلت ضعیف بودن و جثه ی ریز طه، طولانی و توام با نگرانی بود اما خرسندیم ازینکه این امانت عزیز با سلامت به آغوش پر مهر مادر و دستان پر توان پدر بازگشت.

امید که تمام پدران و مادران و دلبندان میهن پر مهرمان در امان خدا باشند.

بنیاد یاس مفتخر است به همراهی عزیزان هموطن در شرایط سخت. محمد طه ها، آرادها، دختران و پسران سرزمین پهناور با عزتمون که تضمین سلامتشان، تضمین آینده ی میهنمان خواهد بود.

یاور هم باشیم تا یزدان پاک یاریمان کند…

وعده ی دیدار، خانه ی پر مهر یاس…

#باشیم_تاباشند

#خیریه_نیکان_یاس

صدرا و غصه ای که قصه شد

صدرا و غصه ای که قصه شد

خانواده ای از خرم اباد که تنها درامدشون دامداری و کارگری پدر خانواده است، مهمون چند روز اخیر خونه ی مهر یاسمون بودند.

خانواده ساده و مهربانی که تولد پسرشون صدرا رو به انتظار نشسته بودند و با نادیده گرفتن سختیهای زندگی دلخوش به وجود فرزند دلبندشون بودند. سیل ویرانگری که خیلی ها رو خانه بدوش کرده بود، این خانواده را هم مورد عنایت قرار داده و تنها داراییشون که یک خونه ی کوچیک روستایی بود به همراه تعداد کمی دام که از درامدشون امرار معاش میکردند رو با خودش برد.

سیل هم خونه و کاشانه و هم منبع درامدشون رو از بین برد…

برای شنیدن صدای گریه ها و خنده های دلنشین مسافر کوچولوشون در چادر هلال احمر روزها رو سپری میکردند، بعد از بستری شدن مادر در بیمارستان برای وضع حمل، زندگیشون وارد چالش جدید هزینه ها شد. پدر تمام پس انداز رو برای ورود صدرا هزینه میکنه.

خانواده، تازه داشتند به مهمان کوچکشون خو میگرفتند و لحظاتی هر چند کوتاه مشکلات ریز و درشت رو بیخیال میشدند که متاسفانه خواب جدید روزگار تعبیر شد و اوقات رو به کامشون تلخ کرد، بله صدرای چند روزه با یک عارضه ی قلبی به دنیا اومده بود…

نوزاد کوچک ما به توصیه ی متخصص مربوطه به تهران انتقال داده شد و مراحل مداوا آغاز شد، تشخیص نهایی عمل جراحی بود. بعد از تماس مددکاری بیمارستان با موسسه نیکان یاس و تشکیل پرونده، هزینه عمل توسط حامیان دلسوز و نوع دوست بنیاد یاس پرداخت و صدرا عازم اتاق عمل شد.

عمل با موفقیت انجام شد، صدرا به آی سی یو و بعد از اون به بخش انتقال داده شد تا تحت مراقبت قرار بگیره و نهایتا ترخیص بشه. در کمال ناباوری شرایط صدرا وخیم شد و بجای ترخیص دوباره به آی سی یو منتقل شد.

تمام این شرایط رو شاهد بودیم و شدیدا نگران و پر از دلشوره. ازونجاییکه به ارحم الراحمین بودن حق ایمان داشتیم، اینبار نیز ایمانمون با بهتر شدن وضعیت صدرا قویتر شد.

حالا صدرا با سلامت کامل در آغوش گرم مادر و در کنار گامهای خسته اما پرتوان پدر راهی روستاشون شدند. امید که خانه های روستاییشون ترمیم و بازسازی بشن و آبادانی به خرم اباد برگرده.

در خانه ی مهر یاس کنار عزیزان مددجو هستیم و منتظر یاریتان…

تلاش خواهیم کرد برای بودنشان…

یاریتان مانا…

وعده ی دیدار خانه ی پر مهر یاس…

#باشیم_تاباشند

#خیریه_نیکان_یاس

دل آرام و شانس دوباره برای زندگی آرام

دل آرام و شانس دوباره برای زندگی آرام

یه روز از آخرین روزهای بهار، یه روز معمولی از مددکاری بیمارستان تماس گرفتند و اطلاع دادند که دل آرام شش ماهه بستریه و نیاز فوری به جراحی قلب داره، قلب کوچولویی که تپشش چندان جالب نیست…

مسافرانی از یکی از شهرستانهای کوچک اطراف کرمان، مهمان بیمارستانی در پایتخت شدند برای مداوای دختر دلبندشون…

انقدر عجله لازم بود برای عمل که حتی موفق به دیدار این دختر زیبای جدید یاس نشدیم، حتی فرصت تشکیل پرونده هم نداشتیم…

گویا یکی از نزدیکان، قول تقبل هزینه ی عمل رو داده بودند که توفیق یاری نصیبشون نشده بود افتخار همراهی به ما محول شد.

تمام تلاشمون رو بکار گرفتیم تا خاک گلدان یاسمون پربارتر و گلهای خاطره ش با طراوت تر باشه. بله با حمایت حامیان ارجمند، گلدان یاس باری دیگرآبیاری شد و گل کوچک دیگری در گوشه ای از گلدان خاطره یاسمون ریشه کرد و جان دوباره ای گرفت.

عمل جراحی با موفقیت به پایان رسید، حالا دل آرام با هر تپش قلبش، خونی از مهر و عاطفه به رگهای یاس و حامیانش جاری میکنه. دخترک قصه ی ما همراه خانواده مهربونش با قلبی آکنده از مهر راهی شهر خودشون شدند.

مهربانی حامیان بنیاد یاس به ما انرژی مضاعفی میده برای دستگیری هموطنانی که از شهرها و روستاهای دور و نزدیک برای مداوای جگرگوشه هاشون به پایتخت میان.

برای پیوستن به خیل حامیان، منتظر قدوم مبارکتون هستیم…

وعده ی دیدار، خانه مهر یاس…

تلخ و شیرین آیسل

تلخ و شیرین آیسل

شاخه گل جدیدی در گلدان خاطرات باغچه ی یاسمون کاشته شد…

آیسل کوچولو فقط چهار ماهشه که نسبت به بچه های همسن و سال خودش خیلی ظریف تر و کوچولوتره، چهار ماه رو بسختی زندگی کرده و حالا درمان شده، حفره ای توی قلبش دیده شده بود و نیاز به جراحی داشت.

خانواده ی تقریبا پر جمعیت آیسل به خاطر درامد کم پدر و تعداد فرزند در تهیه ی مخارج عمل درماندند.

موسسه ی نیکان یاس در جریان شرایط اقتصادی قرار گرفت، بعد از تحقیق و بررسی قول حمایت داده شد…

حامیان محترم آیسل با تمام قوا و احساسشان در کنار دخترک چهار ماهه ی یاس حاضر شدند، هزینه ی ده ملیونی جراحی و درمان را با جان و دل پذیرفتند. با دیدن چشمان براق و خنده های شیرین آیسل اشک شوق ریختند و با گریه های دردناک کودک و والدینش، اشک غم…

آیسل با موفقیت عمل شد، بعلت ریزه میزه بودن و حساسیت عمل چند روزی رو بیشتر در بخش آی سی یو بستری شد.

به یاری خدا و حمایت حامیان محترم، آیسل و خانواده ی عزیزش راهی منزل شدند…

تا باد چنین بادا…

ما در موسسه ی نیکان یاس منتطر قدوم مبارک شما هستیم برای پیوستن به حامیان و یاوران همیشگیمان…

چشمان ما فرش راهتان، حق و حقیقت پناهتان.

وعده ی دیدار، خانه ی پر مهر یاس.

 

هشدار

هشدار

بدینوسیله جهت جلوگیری از سواستفاده افراد کلاه بردار و شیاد اعلام میدارد این موسسه هیچگونه نیروی جمع اوری کمک های مردمی به صورت قبضی در خیابان ندارد. در صورت مشاهده با دفتر موسسه و پلیس 110 تماس حاصل نمایید.

با تشکر

مدیریت

محمد و آرزوی نوشیدن جرعه ای سلامت…

محمد و آرزوی نوشیدن جرعه ای سلامت…

قصه ی امروز بنیاد نیکان یاس، قصه ی پسریه از اهواز، کوچک اما قوی…

محمد هفت سالشه و مجبوره دوستان و همسن و سالهای کوچه و خیابون های گرم و شرجی اهواز رو با نگاههای گرمتر فامیل ترک کنه و راهی تهران بزرگ بشه برای درمان بیماری قلبیش. مراحل درمانی که محمد پشت سر گذاشته بود هیچ نتیجه ای در پی نداشته، اخرین و تنها راه امید، پیوند مغز استخوان تشخیص داده شد.

پسر بچه ای که باید کلاس اول دبستان رو طی کنه، برای رشد و تکامل میانبری به بزرگ شدن زده و سر کلاس صبر و امید نشسته. پدر محمد نگهبان یک شرکت در اهواز بوده و ناچارا مرخصی بدون حقوق گرفته تا در کنار همسر و فرزندش باشه و کارهای درمانی رو انجام بده.

بعد از اطلاع ازین موضوع درصد برامدیم تا حامیانمان را در جریان قرار دهیم و این بار را کمی سبک کنیم. هزینه پیوند سی ملیون تخمین زده شد که خدارو شکر پرداخت شد و پدر حالا با خیال راحت کارهای مربوط به درمان را انجام میدهد.

بعلت طولانی و تدریجی بودن پروسه درمانی، ناگزیر چند ماهی باید تجربه ی سخت بستری بودن و محیط بیمارستان را تحمل کنند. قول حمایتهای پس از درمان هم داده شده تا این کودک و خانواده عزیزش بتوانند جرعه  جرعه لذت سلامت و نشاط رو سر بکشند…

ایزد منان را شاکریم که حامیانی داریم تا در تامین مخارج عمل و هزینه های احتمالی سهیمند و در تلاشند تا دغدغه ای را به امید به زندگی تبدیل کنند.

خانه ی پر مهر یاس وعده ی دیدار، یاریتان پایدار…

متاسفانه از بیمارستان با ما تماس گرفتند که هزینه میاندوره محمد با توجه به داروی مورد نیاز و دوز مصرفی سی ملیون اضافه شده که درصدد تامین هزینه محمد عزیز هستیم.

توزیع بسته های غذایی عید فطر

توزیع بسته های غذایی عید فطر

عید داشتیم چه عیدی، ماهی که طلوعش، وجودش و غروبش سرشار از برکت و فزونی بود و متفاوت از تمام ماههای سال…

ماهی که در آن بخشش و هم نوع دوستی به اوج میرسه و تا لحظه های اخر فروکش نداره. حتی به عشق ماه سال بعد هم به انتظار نشستن میارزه.

ماه رمضان با تمام ابتهش امد، ماند و گذشت. اما در انتهای سحریها و افطاریهای بام و شامش بودند کسانی که منتظر عیدی بی منت من و شما بودند، فرصت را غنیمت شمردیم تا با بسته های فطریه و عیدانه ی ویژه عید سعید فطر، لبخند را میهمان قلب های معصوم و مهربان کودکان دلبند میهنمان کنیم تا آنها هم از این خوان برکت بی نصیب نباشند و و گوشه باغ دلشان گلدانی از خاطره مهر و یاس بکارند.

بنیاد نیکان یاس مفتخر به پذیرایی از عزیزانی بود که لبخندشان، شکفتن شکوفه های امیدی است در دیدگان تک تک ما. خود ما نیز در کنار لبخند های قندانه عزیزان خرسندیم به حمایت و یاری …

سبد غذایی اهداشده شامل ماکارونی، رب، قند، عدس، روغن، برنج و مرغ بود. چخوب که زکات فطریه هامون باعث هر چه پربارتر شدن سبدهای اهدایی شد.

اول از خدای بخشنده مهربان دوم از حمایت حامیان و در اخر از تک تک عزیزان که ما را در این مهم همراهی و یاری کردند سپاسگذاریم. ضمن اینکه در انجام این وظیفه بودند دوستانی که خودجوش برای توزیع اقلام کنار ما قرار گرفتند و در چشیدن شهد بذل سهیم شدند.

وعده ی دیدار، خانه مهر یاس…