صدرا و غصه ای که قصه شد
خانواده ای از خرم اباد که تنها درامدشون دامداری و کارگری پدر خانواده است، مهمون چند روز اخیر خونه ی مهر یاسمون بودند.
خانواده ساده و مهربانی که تولد پسرشون صدرا رو به انتظار نشسته بودند و با نادیده گرفتن سختیهای زندگی دلخوش به وجود فرزند دلبندشون بودند. سیل ویرانگری که خیلی ها رو خانه بدوش کرده بود، این خانواده را هم مورد عنایت قرار داده و تنها داراییشون که یک خونه ی کوچیک روستایی بود به همراه تعداد کمی دام که از درامدشون امرار معاش میکردند رو با خودش برد.
سیل هم خونه و کاشانه و هم منبع درامدشون رو از بین برد…
برای شنیدن صدای گریه ها و خنده های دلنشین مسافر کوچولوشون در چادر هلال احمر روزها رو سپری میکردند، بعد از بستری شدن مادر در بیمارستان برای وضع حمل، زندگیشون وارد چالش جدید هزینه ها شد. پدر تمام پس انداز رو برای ورود صدرا هزینه میکنه.
خانواده، تازه داشتند به مهمان کوچکشون خو میگرفتند و لحظاتی هر چند کوتاه مشکلات ریز و درشت رو بیخیال میشدند که متاسفانه خواب جدید روزگار تعبیر شد و اوقات رو به کامشون تلخ کرد، بله صدرای چند روزه با یک عارضه ی قلبی به دنیا اومده بود…
نوزاد کوچک ما به توصیه ی متخصص مربوطه به تهران انتقال داده شد و مراحل مداوا آغاز شد، تشخیص نهایی عمل جراحی بود. بعد از تماس مددکاری بیمارستان با موسسه نیکان یاس و تشکیل پرونده، هزینه عمل توسط حامیان دلسوز و نوع دوست بنیاد یاس پرداخت و صدرا عازم اتاق عمل شد.
عمل با موفقیت انجام شد، صدرا به آی سی یو و بعد از اون به بخش انتقال داده شد تا تحت مراقبت قرار بگیره و نهایتا ترخیص بشه. در کمال ناباوری شرایط صدرا وخیم شد و بجای ترخیص دوباره به آی سی یو منتقل شد.
تمام این شرایط رو شاهد بودیم و شدیدا نگران و پر از دلشوره. ازونجاییکه به ارحم الراحمین بودن حق ایمان داشتیم، اینبار نیز ایمانمون با بهتر شدن وضعیت صدرا قویتر شد.
حالا صدرا با سلامت کامل در آغوش گرم مادر و در کنار گامهای خسته اما پرتوان پدر راهی روستاشون شدند. امید که خانه های روستاییشون ترمیم و بازسازی بشن و آبادانی به خرم اباد برگرده.
در خانه ی مهر یاس کنار عزیزان مددجو هستیم و منتظر یاریتان…
تلاش خواهیم کرد برای بودنشان…
یاریتان مانا…
وعده ی دیدار خانه ی پر مهر یاس…
#باشیم_تاباشند
#خیریه_نیکان_یاس